معنی التهاب پرده های مغز
حل جدول
مننژیت
التهاب پرده مغز
مننژیت
بیماری التهاب پرده های مغز
مننژیت
بیماری التهاب پرده های روی مغز
مننژیت
بیماری التهاب پرده های روی مغز سر
مننژیت
التهاب
برافروختگی
فارسی به عربی
عربی به فارسی
اماس , التهاب , شعله ور سازی , احتراق
لغت نامه دهخدا
التهاب. [اِ ت ِ] (ع مص) افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). افروخته شدن. (غیاث اللغات). افروخته شدن. (دهار). || (اِ) زبانه و شعله ٔ آتش. (مؤید الفضلاء):
اکنون بدینمقام در آن آتشم ز دل
کش ز آب دیده افزون میگردد التهاب.
مسعود سعد.
ترا کی بود چون چراغ التهاب
که از خود پری همچو قندیل از آب.
سعدی.
مغز
مغز. [م ُ غ ِزز](ع ص) گاو ماده که بار بر وی دشوار باشد.(منتهی الارب). ماده گاوی که آبستنی بر وی دشوار باشد.(از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).
فرهنگ عمید
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختن،
[مجاز] برافروختگی، خشم،
(پزشکی) سوزش، درد، و سرخی پوست بدن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
برافروختگی، سوز، سوزش، اضطراب
فارسی به آلمانی
Beule (f), Kochen, Schwären (m), Sieden
معادل ابجد
1713